گروه ورش|شهرآرا نیوز، یک سال و نیم پیش وقتی امیرحسین فتحی، مدیرعامل سابق باشگاه استقلال با سؤالی درباره بازخورد رفتار زننده باشگاه استقلال با وینفرد شفر و واکنش این مربی به قراردادی که هنوز یک فصل از آن باقی مانده بود، مواجه شد، با سینهای ستبر و اطمینانی کاذب به خبرنگاران گفت: «شفر چارهای جز توافق با ما ندارد!» مصاحبه امیرحسین فتحی به تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ در همه رسانهها موجود است و امروز که یک سال و نیم از آن اظهارات میگذرد، باشگاه استقلال در حال تکمیل کردن غرامت به مربی آلمانی است و مراحل پایانی پرداخت دستمزد او را پشت سر میگذارد و هیچ اثری هم از امیرحسین فتحی در باشگاه استقلال وجود ندارد. از یاد نمیبریم که مدیرعامل استقلال آن روزها قول داده بود با کمترین هزینه این مربی را راضی خواهد کرد. فتحی برای اینکه رسانهها را با خود همسو کند چنین جملاتی را به زبان آورده بود: «ما قول دادیم که با کمترین هزینه شفر از استقلال جدا شود. باید با شفر صحبت و جلسهای با او برگزار میکنیم و به جمعبندی برسیم که با کمترین هزینه این مشکل حل شود. به نظر من شفر چارهای جز توافق ندارد. ایشان یا باید مربیگری را کنار بگذارد یا تکلیف قراردادش را مشخص کند. ما از لحاظ اخلاقی احترام خاصی برای او قائل هستیم. شفر در مدت حضورش در استقلال هیچ مورد حاشیهای نداشت.»
اینکه امیرحسین فتحی به چه کسانی قول داده بود، هرگز افشا نشد، اما دیری نپایید که تمام وعدههای او رنگ باخت و پرونده قطوری علیه باشگاه استقلال باز شد. پروندهای که اگر در آن درایت و آیندهنگری بیشتری میشد هرگز اینگونه به منابع مالی باشگاه لطمه وارد نمیشد و استقلال به ناچار بیش از ۶۰۰ هزار دلار پول بیزبان را خرج این مربی نمیکرد.
مدیرعامل باشگاه استقلال بیآنکه در ایام صدارت بر صندلی یکی از مهمترین باشگاههای فوتبال آسیا بازخورد تصمیمهایش را بداند و آگاه باشد که رفتارهای او با یک مربی حرفهای چه نتایجی برای استقلال به همراه خواهد داشت، تنها به عوامفریبی و انحراف افکار عمومی درباره مسألهای پرداخت که بازخوردش کاملاً اظهر من الشمس بود و از همان فاصله میشد تشخیص داد که شفر چه بلایی بر سر باشگاه استقلال خواهد آورد و تا یک دلار آخر دستمزدش را هم دریافت خواهد کرد.
حجم عظیمی از سرمایههای باشگاه استقلال که غالباً از کیسه دولت نیز تأمین میشود، میتوانست به امور مهمتری اختصاص یابد و باشگاه استقلال را در مسیر مطلوبتری قرار دهد، اما دریغا که استفاده از مدیران ناکارآمد، باشگاه استقلال را به نقطه کنونی رسانده است؛ مدیرانی که از اعتماد تصمیمگیران استقلال نیز استفاده نادرستی کردند و باشگاه را به وضعیت کنونی انداختند.
آنچه باید برای آینده این باشگاه عمیقاً مورد توجه قرار بگیرد انتخاب مدیرانی است که الفبای کار در باشگاههای فوتبال را میدانند، نه مدیرانی که فقط با چارت اداری آشنا باشند. مدیرانی که خاک فوتبال را خورده باشند و توانایی مدیریت امور مهم را داشته باشند.
استقلال قدم به سال هفتم ناکامی خود در کسب قهرمانی لیگ برتر گذاشته است. مسائل فنی یقیناً جای خود را در این ناکامیها داشته، اما مدیران ناکارآمد نیز به پیکره این باشگاه لطمههای جبرانناپذیری وارد کردهاند که تصمیمگیران در امور باشگاه استقلال باید عمیقاً به این موارد مهم توجه کنند و کار را به دست کاردان سپرده و از افرادی سود ببرند که لااقل از بازخورد تصمیمگیریهای خود عاجز نباشند.
مطالبه مدیرانی که همچون برخی مدیران برای استقلال پروندههای قطور و بدهیهای سنگین برجا نگذارند، انتظار زیادی از تصمیم گیران این باشگاه در وزارت ورزش نیست. ماجرای وینفرد شفر باید درس بزرگی باشد برای آنها که دستی بر آتش سیاستگذاری در باشگاه استقلال دارند واز تکرار انتخاب افراد ناکارآمد که حتی این روزها خود را ملزم به پاسخگویی درباره چرایی این شکست مالی بزرگ نمیدانند، خودداری کنند و گزینههایی را بر رأس امور باشگاه مسلط کنند که با نظام باشگاه داری در سطح کلان آشنا باشند و بتوانند به خوبی از اموال این باشگاه حمایت کنند و اجازه ندهند ریالی هرز هزینه شود.